یادداشت های روزانه من روی شبکه



چه قدر احمق بودم که قدر خودم و شماها رو نمی دونستم آخه چرا اینقدر شماها خوب هستید من بدون شما می میرم بدعادتم کردید با محبت های بی دریغ تون ایا همه ی پدرومادرها اینقدر دوست داشتنی و مهربون هستند ؟ خدایا بابا و مامان من بنده تو هستند و اینقدر مهربون و باگذشت هستند خدایا پس تو خودت چه قدر مهربونی خدایا عقل و شعور من در برابر قدرت و مهربونی تو عاجز خدایا شکرت به خاطر مامان و بابای خوبی که نصیب من کردی خدایا من ببخش به خاطر گناهانی که خواسته و ناخواسته انجام
فکر کنم اگر بخوام نمودار حس حسادتم رو رسم کنم امشب به اوج خودش رسید فکر نمی کردم من انقدر حسود بشم راجب چیزی فکر نمی کردم من اینقدر از پیشرفت دیگران ناراحت بشم این قدر حرص و طمع داشته باشم ولی خب حق بدید به من هم شانس من هر کسی که به هر نحوی چه نسبت دور چه نزدیک داره با من این پله های موفقیت رو با اسانسور داره طی می کنه شاید من ناشکر شدم و به قول مامان مرغ همسایه رو غاز می بینم به هرحال هر کسی به هرجایی رسیده تلاش کرده باز بگم به غیر از کسانی که نیروهای

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی ثامن مارکت بليط هواپيما بورس و بازار تفریحی تماشایی ها فینگرفود طب نوین روز فروشگاه عظیم بار تهران